آنان که می ، نمینوشند از آن می هراسند که افکار پلید خود را هنگام مستی برملا سازند،ولی ما راسگویان را چه باک از مستی!
ما زیادتر میخوریم تا خرابتر شویم نهایتش چیزی نیست جز اعتراف به عشقت به کلمه ای که از من نشنیده بودی!
پیک ها را مینوشم به سلامتی همان دیوار که بعد از نبودنت تکیه گاهم بود ولی تو چشم دیدنش را نداشتی انقدر پیشه خدایت غور زدی تا زلزله آمد تکیه گاهم خراب شد . .