اعتیاد باور ها ، باورم را ، میان کوچه های غُبار آلود غُصه ها ، کارتن خواب ِ چشم ها می کند ...
بانگ هوس ،بی نفس، چشمانم را به زنجیر می کشد !!!
آغوش حرفام ، جاده به جاده ، سبقت بی قراری می گیرند ...
سرانگشت صدام ،با جوهر هوا ، بی هوا ، نقاشی می کشد !!!
باز هم طوفان ِ سکوت ...
گاه احساس فوران ...
گاه احساس خفقان ...